به نام خدا

 

آنان گاهی ساحرش می خواندند و مردمان زمانی مجنونش گفتند. از خانه که بیرون می آمد خاکروبه ها بر سرش می ریختند. او را در لحظه اول دعوتش سنگسار کردند تا جائی که از کوه بالا رفت و از پیراهن مبارکشان خون می چکید و وقتی که فرشتگان خواستند اجازت بدهد تا آن مردم را عقاب کنند با نهایت شفقت فرمود: اللّهم اغِفر لِقَومی فاِنَّهم لا یَعلَمون! [1] با این همه درکش نمی کردند. ابن عاص پلید (مظهر حیله، مکر، کینه و شرک) هفتاد بیت شعر در هجو، مسخرگی و استهزاء او سروده بود و به کودکان مکه آموخت که هر گاه از خانه بیرون آمد به دنبالش بدوید، مانند دیوانگان سنگش بزنید و این اشعار را بخوانید.

چنین شخصیتی حتی اگر بزرگان، دانشمندان، حکما و فلاسفه جهان می آمدند و دستش را بوسیده و می گفتند « لطف آن چه تو اندیشی! حکم آن چه تو فرمایی! » باز هم غریب بود چه برسد به آنکه در بین قومی آمد و مبعوث شد که می گفتند "یا اَیهَا الذَینَ نُزِّل عَلیهِ الذِکرَ اِنَّکَ لَمَجنوُن"[2] و تو خود حدیت مفصل بخوان از این مجمل.!!!

 

 

 


[1] خدایا قوم من را ببخش زیرا آنان نمیدانند (این جمله اول بار من رو یاد جمله یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ... اون مرد انداخت.وقتی که قومش اون رو به قتل رسونده بودند. اما باز این طلب آمرزش پیامبر اینجا بین این دو جمله فرق میزاره)

[2] ای کسی که ذکر بر او فرو آمده تو مجنون هستی

 

بر گرفته از متن سخنرانی شیخ حامد معاونیان در مورد حضرت معصومه صلوات الله علیها

داشتم در باره جمله  "اللّهم اغِفر لِقَومی فاِنَّهم لا یَعلَمون" جستجو میکردم که اتفاقی متن این سخنرانیو توی وبلاگی (اینجا) دیدم. جالب بود برام.