وَجَاءَ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ رَجُلٌ ...

۴ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

علی بنیانگذار وحدت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

 


ابتدا کلیپ بالا رو تماشا  و یا دریافت کنید
مدت زمان: 1 دقیقه 50 ثانیه

 

گفته اند در بین مذاهب، هیچ مذهبی به اندازه اسلام حقیقتش، با تصوری که از آن هست فاصله ندارد و هیچ مذهبی مانند اسلام واقعیت فعلی آن با حقیقت مجهول آن، تضاد پیدا نکرده. همچنین در بین همه ی فرق اسلامی، هیچ کدام به اندازه تشیع، این رنگ و بو را به خود نگرفته است و شاهد این ادعا، شخصیت علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است.

یکی از آن مواردی که درست متضاد در ذهن ما ترسیم شده، و هم ما آن را پذیرفتیم و هم مخالفان ما، ما را متهم به آن میکنند، این انست که اساسا آغاز تشیع، آغاز تفرقه درمیان مسلمانان بود و بنیانگذاری نهضت شیعی، خواه این بنیان گذاری به حق باشد چنانچه ما معتقدیم، و خواه ناحق باشد چنانچه مخالفان ما معتقدند، بنیانگذاری تفرقه در بین مسلمانان بود.

و علی (علیه السلام) پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خاطر اینکه روی پای خود ایستاد، با خلیفه مورد اتفاق مسلمین بیعت نکرد و در مقابل، خود مدعی خلافت و مدعی منصوب شده از سوی پیامبر شد، خود به خود باعث و بانی ایجاد یک انشعاب در جامعه ی یک پارچه ی مسلمین شد. خواه این انشعاب به عقیده ی ما انشعاب حق از باطل باشد، و خواه به عقیده ی مخالفین، انشعاب باطل از حق.

در نگاه  ما آنها  متهم اند که کرسی خلافت و منبر رسول الله را  غصب کرده اند و در مقابل  آنها ما را "رافضی" میخوانند یعنی کسانی که چنگ زدن به ریسمان وحدت اسلامی را رفض کردند و ترد کردند و شیعه را مظهر تفرقه میدانند.

 

تا اینجا بحث تاریخ و تلقی ما از آن بود. اما امروز مسئله ی دیگری مطرح است با عنوان "وحدت اسلامی"

 

در این باره دو دیدگاه متضاد وجود دارد:

 

ادامه مطلب...
۱۶ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۸ ۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد بصیرزاده
سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۲۹ ب.ظ محمد بصیرزاده
کمی دیرتر

کمی دیرتر

به نام خدا

معرفی کتاب در سه خط:

در این کتاب نویسنده میکوشد تا ادعای اقشار مختلف جامعه مبنی بر انتظار ظهور امام زمان را به چالش بکشد. ماجرا از یک مجلس جشن نیمه شعبان کلید میخورد، که در آن جوانی در میان فریاد های "آقا بیا!" فریاد "آقا نیا!" سر میدهد و مورد سرزنش دیگران قرار میگیرد. ادامه داستان در فضایی مکاشفه گونه و بی زمان جریان دارد و در آن راوی داستان به دنبال اسد (همان جوان) به سراغ شخصیت های گوناگونی که در آن مجلس فریاد "آقا بیا" سر می دادند می رود.

 

به بهانه ی آغاز امامت امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه) کتاب رو همینطوری باز کردم و بخشیش رو در زیر براتون تایپ کردم: (خوندنش زیاد وقت نمیگیره)

 

... نورانی دوسه بار جا به جا میشود و نوع نشستنش را تغییر میدهد و به صورت و محاسنش دست میکشد و ریش مرتبش را مرتب تر میکند تا بلاخره به حرف می آید:

قبل از هر چیز باید خاطرنشان کنم که ما کاملا مطیع و تابع فرامین ایشون هستیم. و طبعا این امرشون هم مطاعه،البته درصورتی که امر، امر مولوی باشه نه ارشادی. ولی در ابتدای کار، باید تکلیف دوتا مسئله کاملا روشن بشه. یکی اینکه ایشون از چه جناحی حمایت میکنن!؟ و چه جناحی از ایشون حمایت میکنه؟

ما سال هاست که از مواضع سیاسی ایشون بی اطلاعیم. الآن آدم ها روز به روز مواضعشون تغییر میکنه و تحولات لحظه به لحظه اتفاق می افته.

ما آخرین اخباری که از مواضع سیاسی ایشون داریم برمیگرده به حدودا هزار و چهارصد سال پیش. میدونیم که ایشون در اون زمان با خلفای عباسی مخالف بودن ولی این مقدار اطلاعات کافی نیست برای ارزیابی مواضع سیاسی در جهان امروز. حالا بماند که مسائل شخصی و پدرکشتگی و این ها هم مطرح بوده.

خوشبختانه مواضع ما کاملا روشن و شفافه. ما قواعد و معیارها و چهارچوب های تعریف شده و مشخصی داریم. اگر ایشون در چهارچوب ما بگنجن، از حمایت ما برخوردار میشن والا...البته جایگاه امامت محل مناقشه نیست. و ما در احوالات شخصی و امور فردی از ایشون تبعیت خواهیم کرد ولی دین در عرصه سیاسی و اجتماعی، معیارها و مناسبات خاص خودش رو داره، مطمئنا ایشون هم توقع ندارن که ما خلاف مواضع سیاسیمون که مبتنی برمعتقدات دینیمونه عمل کنیم. یا خدای نکرده، دین و سیاستمون رو از هم جدا کنیم.

من اصولا با ضرب و شتم و برخورد فیزیکی میانه ای ندارم و در این صحنه هم مکلفم که پایم را ازحیطه ی یک ناظر خاموش، فراتر نگذارم، درطول صحبت نورانی، چند بار خیز برمیدارم که فک و دندانش را جا به جا کنم و به این بی حیایی اش یک تذکر عملی بدهم ولی به سختی خودم را حفظ میکنم و خشمم را فرو می خورم. در شگفتم از اسد که با آرامش و حوصله به حرف های نورانی گوش میدهد و بعد با خونسردی هرچه تمام تر از او میپرسد:

- اگر من درست فهمیده باشم، ماحصل فرمایش شما در یک کلام اینست که: نه!

ادامه مطلب...
۰۹ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۹ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد بصیرزاده
شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۱۵ ق.ظ محمد بصیرزاده
یک آیه

یک آیه

به نام خدا

 

یک آیه ای در انجیل هست که من خیلی دوستش دارم...

و فکر می کنم اگر همه انجیل تحریف شده باشد این آیه اصیل است ....

زیرا بوی سخن یک پیغمبر را می دهد...

و تصور نمی کنم کسانی که به تحریف یک کتاب آسمانی می پردازند،...

این قدر شعور داشته باشند که چنین جمله ی زیبایی بسازند....!!!

می گوید:

« ای انسانها ! از راه هایی مروید که روندگان آن بسیارند، از راه هایی بروید که روندگان آن کم اند. »

روحانیون قشری قسطنطنیه برای اینکه به مضمون این آیه عمل کنند، هیچ وقت از خیابان های اصلی و شلوغ عبور نمی کردند ...

و از کوچه و پس کوچه های خلوت می گذشتند ، ..

این نشان می دهد که گاه یک زیبایی شگفت ، یک فکر بلند،...

در اندیشه هایی که شایستگی فهم آن را ندارند به چه صورت مضحکی تجلی می کند و مسخ می شود....

ادامه مطلب...
۰۶ دی ۹۳ ، ۰۱:۱۵ ۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد بصیرزاده
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۱۴ ق.ظ محمد بصیرزاده
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی...

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی...

به نام خدا

یکی از اصحاب حضرت رضا علیه السلام می‌گوید:« نزد امام نشسته بودم و عدّه زیادی برای سوالات دینی به حضورش می‌آمدند. 
در این میان مردی بلند قامت و گندمگون وارد شد و به امام عرض کرد:« من از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از مناسک حج می‌آیم. زاد و توشه‌ام گم شده. کمکی بفرمایید تا من به شهرم در خراسان برسم. در آنجا آن را از جانب شما صدقه می‌دهم، چون احتیاجی به صدقه ندارم.» 

امام فرمود:« فعلا بنشین.» سپس رو به مردم کرد و به سخن خود ادامه داد. 
پس از پایان مجلس، مردم متفرّق شدند و تنها آن مرد و من و سلیمان جعفری و خیثمه باقی ماندیم. 
امام برخاست و داخل منزل رفت. بعد از لحظاتی پشت در آمد، مرد خراسانی را صدا زد، دست مبارک خود را از لای در خارج کرد و فرمود:« این دویست دینار را بگیر، کار خود را انجام بده و از برکتش استفاده کن. در ضمن نیازی نیست از طرف من صدقه دهی. اکنون برو تا من تو را نبینم و تو مرا نبینی.» 
مرد پول را گرفت و تشکر کرد و رفت. 

سلیمان گفت:« فدایت شوم؛ شما که پول فراوانی به این مرد هدیه دادید. چرا روی خود را از او پوشاندید؟» 
امام فرمود:« تا مبادا ذلت التماس و خواهش را در چهره اش ببینم. مگر نشنیده ای که رسول خدا فرمود:« هر کس کار نیکوی خود را پوشیده بدارد، به ثوابی معادل با هفتاد حج دست می‌یابد و هر کس کار زشت خود را آشکار کند، خوار می‌شود، و هر کس زشتی خود را بپوشاند و عمل خلافش را در نهان انجام دهد، بخشیده خواهد شد.» 

  

 

...هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود

در این حرم نخواسته ها نیز داده شد

 

از بس کریم بود که درهم خرید و رفت

در ازدحام، حاجت ما نیز داده شد

 

اصلاً به خواهش کم ما اکتفا نکرد

ما سنگ خواستیم، طلا نیز داده شد...

علی اکبر لطیفیان

ادامه مطلب...
۰۲ دی ۹۳ ، ۰۲:۱۴ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد بصیرزاده